دیروز که بیرون بودیم واسه خ برگ دلمه ردیف کردم که یه روز واسمون درست کنن شاید فردا یا پس فردا منظور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درست مثل عصر چهارشنبه که باورم نمیشد توو بغلمی ... نگا الان که بهش فکر کردم قلبم شروع کرد به تند تند زدن هممممم تو بهترینی الاجونم بوووو وووووسسسس رو گونه هات چجوری هم زل زده بودی بهم ..... نگاهات خیلی شیرین بود
اصلا از این به بعد سعی میکنم هر دوماهی یه بار بیام پیشت هی تو شکه شی منم شیرینی نگاتو بیشتر حس کنم
خخخخخخ آخ اخ آبجی جونم به جوونیم رحم کن اگه تونستی بیا منو بگیر من فرار میکنم وا نمیاستم منو بزنی......من بگم من حسودیم میشه این کارا رو تو خفا انجام بدین دوست دارم الا البته با اجازه آقا باز مارو دعوا نکنه